۱۳۸۹ اسفند ۲۳, دوشنبه

17


۸۰ سال پیش، به همراه ورود چای به ایران، ماهی قرمز سمبل عید چینی نیز، به سفره های هفت سین نوروز پارسی ما وارد شد. بی خبر از آنکه بدانیم در عید چینی، ماهی قرمز ها را در آب های روان رها می کنند تا سمبلی باشد برای جریان زندگی و ما ندانسته آنها را اسیر تنگ های بلورین و خفقان آوری می کنیم تا همراه با رشد سبزه های مان و باروری زمین، روز به روز به مرگ نزدیک تر شوند.
همانطور که کمال الملک در تابلوی معروف خود در کاخ گلستان، هفت سین، به شرح این موضوع پرداخته، ماهی قرمز هیچ جایگاهی در سفره ی هفت سین پارسی نداشته و ندارد. ایرانیان باستان با پیروی از رسوم زرتشتی، در سفره سال نو آریایی، انار را به نشانه ی باروری و عشق و سیب سرخ را درون ظرف آب مقدس رها می کردند تا عشق و باروری در این دیار پایدار بماند.

هر ساله، پنج میلیون ماهی به دلیل خودخواهی و جهالت ما ایرانیان، جان می سپارند. پنج میلیون ماهی به خاطر رنگ و لعاب دروغین سفره هفت سین. ماهیان کوچک و بی گناهی که برای سرگرمی و فراهم شدن لذت ما ایرانیان، در استخر های غیر استاندارد و آلوده ای که ناقل انواع و اقسام بیماری هاست، پرورش می یابند و روانه ی خانه هایمان می شوند. ماهیانی که به علت حمل نادرست تا محل توضیعشان، اولین سکته ی قلبی خود را در عمر کوتاهشان تجربه می کنند تا پس از پرتاب و تقسیم بندی از منبع اصلی به سطل های بی شمار آب، برای دومین بار در تپش قلب های کوچکشان وقفه ای ایجاد شود. سومین سکته ی قلبی را وقتی متحمل می شوند، که در تنگ های بلورین خانه هایمان، تلنگری را برای ترساندن او و خنده و سرگرمی خود و کودکانمان به تنگ آب می زنیم. صدا موج برمی دارد و می رود تا قلب بی گناه ماهی را برای همیشه از تپش باز ایستاند. او به پهلو بر روی آب می آید و ما هرگز نمی اندیشیم که شاید در آرزوی دیدن بهاری دیگر بود.
 

ظلم در فرهنگ ایرانی جایی ندارد. 
بیایید از خودمان شروع کنیم...

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر